بهتین روز عمرم

سلاااااااااااااااااام دوستای گلم

خوفین خوشین؟؟؟؟؟ اره خدا رو شکر من خییییییییلی خوبم راستش اگه بهتون بگم باور نمیکنید اما من امروز با رضا صحبت کردم وای نمیدونین چقد خوشحالم دارم بال در میارم  خوب پس بذارین براتون از اول اول تعریف کنم.

دوستم اومد خونمون بعد دید که خیلی افسردم و دلم واسه رضا تنگ شده گفت موبایلمو بگیر رو به رضا زنگ بزن من زنگ نزدم با خودم گفتم که زشته شارژش تموم میشه به رضا پیام رایگان دادم اونم زنگید من اولش ترسیدم حرف بزنم واسه همین صحبت نکردم تا صدامو تشخیص نده بعد بهم گفت چرا جواب نمیدی لال شدی منم از این حرفش ناراحت شدم و بهش گفتم هر وقت یاد گرفتی با ادب باشی زنگ بزن.شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن بعد از 5 دقیقه زنگ زد و گفت حالا خانم با ادب باهام کاری داشتین منم گفتم نه کاری نداشتم دوستم بهم گفته بود که بهت بگم دلم برات تنگ شده بعد گفتش که خودت دلت برام تنگ شده یا دوستت منم برای اینکه منو نشناسه بهش گفتم نه دوستم من خودم دوس پسر دارم بعد یه دفعه ازم یه سوال پرسید من برای یه لحظه موندم که چی بگم بهم گفت که من تا حالا صداتو نشنیدم؟؟؟؟

بعد بهم گفت چیکارم داری و شمارمو کی بهت داده بعد بهش گفتم : مغز فندقی من که بهت گفتم دوستم بهم گفت که بهت بگم دلم واست تنگ شده اگه میخواستم بگم از اول هم اسمشو میگفتم.

بعد جونم براتون بگه که بهم گفتش: من تا حالا دوس دختر نداشتم. منم بهش گفتم که پس بابای من با صد تا دختر بوده؟؟؟؟؟

بهم گفت صدتا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من از وقتی به دنیا اومدم تا حالا دوس دختر نداشتم

بهش گفتم که جوک خوبی بود منم بلدم جوک بگم

اینجا بود که شارژ عشخم رضا تموم شد و من دیگه نتونستم باهاش حرف بزنم ولی این قد صداش خوشکل شده بوووووووووووووووووووود که خدا میدونه من که اول صداشو شنیدم کپ کردم از بس ناز بود برای یه لحظه میخواستم بهش بگم منم غزاله اما خودمو کنترل کردم.

امروز بهترین روز عمرمه بعد 6 ماه و 9 روز و 7 ساعت دوباره با رضا حرفیدم شاید امروز بتونم سرمو راحت بذارم روی تخت و با خودم بگم که رضا حالش خوبه.

دوستون دالم منتظر اپ بعدیم باشین بااااااااااااااااااااای



نظرات شما عزیزان:

lovelorn
ساعت15:59---24 ارديبهشت 1390
سلام دوستاي گلم
سلام ابجييييييييييييييي
خيلي خوشحال شدم
هيچي ادم و به اين اندازه خوشحال نميكنه كه 2تا عاشق پيشه هم برگردنن
ارزش عشقتونو بدون
دوستون دارم


vahid
ساعت23:07---16 ارديبهشت 1390
سلام آجیییییییی خانم ، چطوری، خوووووووووووووبی ، شرمنده یه مدت نبودم ، واییییییی آخه فشار زندگییییم شروع شده ، آپم با کله بیااا توم منتظرتم میبینم که داری به عقشت میرسی ،،،، مبارکههههههههههههه خوشحالم که اینقدر خوشحالی

shadmehr
ساعت15:30---16 ارديبهشت 1390
خوب يعني رضا رو ميخواي!!!
باشه فقط بدون كه من همه جوره باهات راه اومدم اين تو بودي كه قبولم نكردي.
باي باي%100


shadmehr
ساعت13:49---16 ارديبهشت 1390
to hamash jaro bahs ra mindazi ya man?
Manzooret chiye ke reza hesabesh jodast?


shadmehr
ساعت13:39---16 ارديبهشت 1390
bashe.
Ama to kheyli 2rooyi ye negahi be akharin matlabet bendaz khodet mifahmi chera!!!


shadmehr
ساعت12:52---16 ارديبهشت 1390
fateme ye bar dg migam ke shokhi bood faghat ye kalame begoo bavar mikoni ya na?

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 22:26 نويسنده فاطمه |